دلتنگی های یک غریبه درغربت

متن مرتبط با «سکوت در برابر ظلم» در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت نوشته شده است

مادر که میشوی...

  • بچه عجیب ترین موجود دنیاست ، می آید ،مادرت میکند ،عاشقت میکند ،رنجی ابدی را در وجودت میکارد .تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میداردو تمام ...!بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست ؛وقتی مادر میشوی ،رنجی ابدی, ...ادامه مطلب

  • برای کودک درونم

  • موجود دوست داشتنی زندگی من سلام  خوش آمدی به جمع دو نفره ی من و پدری که نمی دانی چقدرررر ذوق آمدنت را دارد... خوش آمدی در وجود منی که الان در پوست خود نمیگنجم... مادر بودن، نمیدانی این کلمه ی چهار حرف, ...ادامه مطلب

  • بعضی دردها

  • بعضي درد ها را بايد در صندوقچه ای گذاشت و درش را بست، تا سال ها بعد بازمانده هايتصندوقچه را باز كنند و دردهايت را "شايد" اشك بريزند براي بعضي از درد ها بايد آلبوم عكسي خريد تا سال ها بعد بازمانده هايت آن را آلبوم قديمي آقاجون يا مادر جون خطاب كنند و درد هايت را "شايد" اشك بريزند انگار اين "بعضي دردها" را درماني نيست ! آن ها ناميرا هستند آن ها تمامي ندارند مي شود تا ابد از آن ها گفت تا ابد برايشان اشك ريخت تا ابد از وجودشان دلتنگ شد تا ابد از وجودشان حسرت خورد تا ابد از وجودشان... آه كشيد ، تنگي نفس گرفت، داغ شد و گاهي از وجودشان یخ کرد. پی نوشت : بعضی از درد ها را باید "راز" داشت تا روزی بازمانده ایی عزیز آن را کشف کند و برای دیر فهمیدنش "شاید " اشک بریزد.,بعضی دردها مثل خوره,بعضی دردها,بعضی دردها را نباید گفت ...ادامه مطلب

  • عشق یک مادر

  • چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت . مادرش از پنجره نگاهش میکرد و از شادی کودکش لذت میبرد . مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا میکند.ا مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد . پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود ….ا تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد . مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت او بچه را رها کند . کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود , صد,داستان عشق یک مادر,داستان عشق یک مادر+تصاویر ...ادامه مطلب

  • سکوت

  • سکوت عجیبی است تنها من مانده ام و خیال بودنت  من مانده ام و نوشته هایت *  نوشته هایی که دلم را به بند کشید  و شده ام زندانی دفتر خاطراتت  شده ام تشنه حضورت... *  با من چه کرده ای؟   وقتی می خوانمت دلتنگ می شوم  وقتی از تو می نویسم چکاوکها عاشق می شوند  * وقتی هوای کوچه ابری می شود  دلم هوایت را می کند  وقتی می دانم دیگر عطر تنت نیست دیوانه می شوم *   با خود چه کرده ای؟  هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی  غصه هایت را کجا دفن می کنی  تنهاییت را با که قسمت می کنی *  اشکهایت را روی کدام کویر می ریزی  کدام گل را سیراب می کنی  با من چه کرده ای؟ *می خواهم فری,سکوت,سکوت بره ها,سکوت میکنم,سکوتم از رضایت نیست,سکوت شب,سکوت بره ها 2,سکوت چت,سکوت شعر,سکوت در برابر ظلم,سکوت عشق ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها