دلتنگی های یک غریبه درغربت

متن مرتبط با «ممنون استاد» در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت نوشته شده است

ممنون استاد

  • امروز 26 آبان ،وقتی کاملا کلافه از سرکار به خونه برگشتم، وقتی طبق معمول از شدت بی حوصلگی به نوشتن و چک کردن وبلاگم پناه آوردم یه نظر از استاد تنیسم به من یه انرژی وصف نشدنی داد، برای یه لحظه احساس کردم که  تو این روزگاری که فصل به فصل رنگ عوض میکنه و هیچ چیزیش ماندگار نیست، خیلی خوشبخت بودم  که در غریبانه ترین برهه از زندگیم با کسی آشنا شدم که مرا وادار به اندیشیدن کرد. مردی حدود چهل ساله  با موهای جوگندمی و لبخندی همیشگی، که چیدمان دندان هایش زیبایی لبخندش را دوچندان برابر میکرد، مردی که همیشه غروب های دلگیر چمران (دانشگاه محل تحصیلم) را با  باشگاه کوچک تنیس خود برایم قابل تحمل میکرد، مردی همیشه راکت به دست،  با هوش و حواسی کاملا دقیق و ذهنیاتی منظم ، که این نظم را از چیدمان وسایل ساده ی باشگاهش هم میشد فهمید، شخصی  که شاید  در ذهن گروهی به اسوه ی بیخیالی معروف باشد،اما به اعتقاد من استاد یکی از باخیال ترین و دلسوز ترین فرد در دنیای غریبانه اهوازم بود..یادم می آید اولین بار هنگامی ملاقاتش کردم که بنده در کنار صمیمی ترین دوستم(کیمیا) در گرمای طاقت فرسای اهواز در نزدیکی زمین تنیس در حال,ممنون استاد,ممنونم استاد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها