خواب

ساخت وبلاگ
خواب به چشمانم نمی آید.
ناز به چشمان تو می آید
خورشید از شرم طلوع نگاهت از شرق غروب کرد.
حضورت در رویایم تداوم دارد
کاش از این خواب رهایی نداشته باشم.
هر شب به مستانه نگاهت دعوتم.
به جشن طلوع چشمانت.
باز منِ مجنون تر از مجنون زیر همان بید مجنون در لبخند زیبایه تو محو می شوم.
مثل بازی های کودکانه به سوی هم قدم برداریم.
اما به قانون من یک گام تو بردار من کل دنیا را گام میزنم .
من در پیچ خم زلف پریشان مست از بوی عطر شراب گندم زار طلایی زلفان پریشانت سر خوش می شوم.
تن بی رحم تو پذیرای شیداییه شبانه‌من است.
شوق اغوشت عقل از سرم ربوده خرامان به سویم می آیی.
لحظه دیدار است.
اما....؟
چه شد؟

 

.

.
باز از خواب پریدم.
این رویا همیشه نیمه تمام میماند.
و من باز با عرق سردی بر پیشانی و لبانی تشنه لبانت هجوم تنهایی شهر را قدم میزنم.
تو تمام رویای نیمه تمام هر شب تنهاییه 
تن خسته
بی رمق منی.
تو شهرزاد قصه های هزار یک شب منی ....

بیا بانو سر انجام قصه را برسان
کلاغ هم بی تاب از بی پایانی قصه من.
راه خانه اش را گم کرده.

دلتنگی های یک غریبه درغربت...
ما را در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت دنبال می کنید

برچسب : خواب,خوابگاه دختران,خواب به انگلیسی,خواب تلخ,خواب مار,خوابم میاد,خواب رفتن دست,خوابگاه دانشجویی,خوابگرد,خواب زده ها, نویسنده : 6payizekhatereham2 بازدید : 152 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 11:38